راننده

ساخت وبلاگ
شوشو رو به زور راننده کردم.یعنی خدا میدونه چقدر نازشو کشیدم و بهش انرژی و روحیه دادم و شیرش کردم تا بتونم بعد از مسیر بازار روز تا خونمون راهی اتوبان ها کنمش.الان دیگه بیشتر جاها رو میریم.خوشحالم که کلاسای بارداریم و بیمارستان و دکتر و مطب سونوگرافیم و باقی جاهایی که میشه با ماشین خودمون بریم رو می ریم.البته بازم هرجای جدیدی که می خوایم بریم کلی استرس داره و غر می زنه ولی بهش گفتم فوقش تو ترافیکا و نیم کلاجای سربالایی بعضی وقتا خاموش کنی که کنی.خب بدرک.بذار بوق بزنن.همه که از اول راننده نبودن!

عاشقانه های من...
ما را در سایت عاشقانه های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bhana65d بازدید : 171 تاريخ : سه شنبه 3 اسفند 1395 ساعت: 23:08